شهادت بی بی دو عالم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها همچون شهادت پدرشان در غربت و مظلومیت نقل می‌شود و این حقیقت تلخی است که بر مظلومیت حضرت صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها افزوده است.
از آنجا که برخی تصورات ما نسبت به شهادت آن بانوی بزرگوار از نظر عقلانی غیر قابل باور است موجب گردیده است که وهابیت سعی در کتمان شهادت آن بانوی بزرگ اسلام کرده و از اساس این مصیبت بزرگ را زیر سؤال ببرند!
با تأسف باید گفت که برخی از شیعیان کم اطلاع نیز با گرفتن ژست روشنفکری شهادت آن حضرت را مورد تردید قرار داده و بعضاً از واژه‌هایی مانند رحلت، ارتحال، وفات و… استفاده می‌کنند که در عُرفِ عامِ فارسی‌زبانان از این واژه‌ها مردن به مرگ طبیعی برداشت می‌شود!
اما واقعیت چیست؟
بعد از شهادت پیامبر اکرم (ص) تمام تلاش مزدوران یهودی که در لباس اسلام در میان مسلمین نفوذ کرده بودند، بر این معطوف شده بود که با ایجاد جنگ داخلی و کاهش توان نظامی زمینه را برای هجوم متحد بزرگ قوم بنی‌اسرائیل (امپراطوری روم) فراهم کنند.
در این میان تلاش می‌کردند تا امیرالمؤمنین (ع) را به هر عنوانی که شده وادار به کشیدن شمشیر کنند. لذا با انجام اقدامات کثیفی همچون تعیین خلیفه به‌صورت خودسرانه، غصب فدک و… سعی بر برانگیختن خشم امام (ع) و ایجاد جنگ داخلی داشتند.
اما آن زمان که متانت و وقار امام (ع) را دیدند بر آن شدند تا از طریق تحریک غیرت ایشان و جسارت به همسر بزرگوارشان فتنه داخلی ایجاد و جنگ مسلحانه به‌راه بیندازند. لذا اتفاقات هولناکی هم‌چون کوبیدن درب خانه به پهلوی مبارک حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، زدن سیلی به صورت بانوی دو عالم و مضروب نمودن ایشان با غلاف شمشیر رخ داد.
تصور نادرستی که در ذهن بسیاری نقش بسته این است که این‌گونه اتفاقات به آن دلیل رخ داده است که حضرت زهرا (س) در این جریانات مداخله نمودند و هرکس دیگری به‌جای ایشان می‌بود هم همین اتفاق برایش می‌افتاد!
به‌عنوان مثال آن هنگام که برای گرفتنِ بیعت اجباری از امیرالمؤمنین (ع) هجوم آوردند حضرت زهرا (س) برای دفاع از ولایت در اثر ضربهٔ در مضروب شدند. [اگر دقت نکنیم] ظاهر این قضیه نشان می‌دهد که اگر کس دیگری مانند کنیز حضرت زهرا نیز پشت در می‌بود مصدوم می‌شد! [در حالی‌که حقیقت چنین نیست.]
شاید خیلی از ما تصور می‌کنیم این‌گونه اتفاقات به‌صورت تصادفی بوده و دشمن به هدف گرفتن بیعت و یا غصب فدک، حضرت زهرا (س) را مضروب نموده و ایشان به شهادت رسیده‌اند!
در حالی‌که اگر حضرت زهرا (س) به شهادت نمی‌رسیدند، تمام سناریوی یهودی سقیفه نقش بر آب می‌شد و لذا دشمن تصمیمی جدّی برای از میان بردن بی‌بی دو عالَم داشت و در حقیقت ترور حضرت زهرا (س) خود یک هدف مهم برای دشمن بود.
خطر حضور حضرت زهرا (س) در مدینه برای حکومت آن‌قدر جدّی بود که ن مدینه با شنیدن گریه‌های فاطمه زهرا (س) به تصور این‌که ایشان هنوز داغ‌دارِ پدر هستند برای عرض تسلیت خدمت حضرت می‌رسیدند و حضرت اقدام به روشنگری علیه خلیفه اول می‌نمود.
خلیفهٔ اول فردی بسیار خوش ظاهر و از نظر سِنّی جا افتاده بود و هیچ‌کس این اجازه را به خود نمی‌داد که در مورد او تصور منفی داشته باشد. برای افشای چهره‌ی واقعی ابوبکر آن‌هم در شرایطی که امیرالمؤمنین (ع) برای جلوگیری از جنگ داخلی ناچار به سکوت هستند، هیچ‌کس جز حضرت زهرا (س) نمی‌توانست اقدامی کند.
حضور آن بانوی بزرگوار در میان مردم مدینه آن‌قدر خطرناک بود که به بهانه‌های واهی امیرالمؤمنین (ع) را تحت فشار قرار دادند تا حضرت زهرا (س) را به بیرون از مدینه منتقل کنند تا صدای گریه‌ی مظلومه‌ی تاریخ را هیچ‌کس نشنیده و راه روشنگری بر ایشان بسته شود. اما همه‌ی این ترفندها به نتیجه نرسید و حضرت زهرا (س) اقدامات روشنگرانه خود را از سنگر بیت‌الاحزان نیز ادامه دادند.
سؤال این است که آیا می‌توان باور کرد که دشمن در مقابل روشنگری‌های حضرت بی‌کار نشسته باشد؟!
آیا قاتلین رسول اکرم (ص) در کمین حضرت زهرا (س) نبوده‌اند؟ در حالی‌که این افراد مزدور قطعاً وجهه‌ای ظاهرالصلاح داشته و رفت و آمدشان به خانهٔ پیامبر کاملاً عادی جلوه می‌نموده است؟
آیا می‌توان باور کرد که حضرت زهرا (س) در اثر حوادث یک هفتهٔ اول پس از شهادت پدرشان به شهادت رسیده باشند؟!
آیا دشمن پس از آن حوادث دیگر اقدامی برای ترور حضرت نکرده است؟!
آیا می‌توان باور کرد که ضربه‌ی در به پهلوی آن حضرت و یا غلاف شمشیر به بازوی مبارکشان ایشان را به شهادت رسانده باشد؟!
تنها در صورتی می‌توان پذیرفت که اتفاقات مذکور [که در وقوع آن تردیدی هم نداریم] منجر به شهادت حضرت فاطمه (س) شده است که حضرت در تمام مدت حیات مبارکشان پس از شهادت پدر بزرگوارشان در بستر بیماری و وضعیتی همانند کما به سر برده باشند و یا حداقل هوشیاری کامل نداشته و توان حرف زدن، گام برداشتن و ابتدایی امور را هم نداشته باشند و این در حالی‌است که آن بانوی بزرگوار حداقل به مدت ۴۵ یا ٧۵ و یا ٩۵ روز آن‌هم به‌صورت مداوم مشغول افشاگری، سخنرانی و دفاع از حریم ولایت بوده‌اند.
آیا می‌توان قبول کرد که فردی امروز سیلی بخورد و تا ٧۵ روز سخنرانی‌های آتشینی همچون خطبه فدک داشته باشد و بعد از ٧۵ روز آن هم در اثر یک سیلی به شهادت برسد؟! این مطلب قطعاً از نظر علم پزشکی مردود است و اگر ضربه به پهلو، صورت و بازو منجر به کشته شدن کسی بشود مستم آن است که فرد در طول این مدت در شرایط ویژه‌ای مانند ICU بستری باشد.
حتماً تا به حال این حدیث را شنیده‌اید که پیامبر اکرم (ص) فرموده‌اند: ما مِنّا إلا مقتولٌ أو مسمومٌ.
بر اساس این حدیث شریف، شهادت حضرت رسول به‌وسیله سَم قطعی است و هم‌چنین شهادت حضرت فاطمه (س) به‌وسیله سَم نتیجه‌گیری می‌شود.
نتیجه‌گیری:
بر اساس حدیث فوق در شهادت حضرت فاطمه (س) تردیدی نیست.
با توجه به فاصله زمانی بین ضربه خوردن حضرت زهرا (س) تا شهادت ایشان و فعالیت‌های روشنگرایانه آن حضرت در طول این مدت احتمال شهادت آن حضرت از طریق ضربات مذکور منتفی است.
بر اساس حدیث مذکور با توجه به منتفی بودن احتمال شهادت آن حضرت از طریق ضربه، مسموم شدن حضرت زهرا (س) تنها گزینه‌ی ممکن است و این یعنی این‌که بانوی بزرگوار اسلام با سم به شهادت رسیده‌اند.
درک ما نسبت به شهادت اهل بیت علیهم‌السلام بسیار سطحی است و حتی ما شیعیان نیز به تمام زوایای مظلومیت اهل بیت نپرداخته‌ایم و سطحی‌نگری ماست که موجب شبهه‌افکنی برخی از خائنین شده است.
آخرین سؤال:
آیا می‌دانید سرزمین فدک زمانی از آنِ یهودیان بوده است و بدون وقوع درگیری نظامی این سرزمین به‌دست مسلمانان افتاد و پیامبر آن را به حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بخشیدند؟ و یهودیان صهیونیست بر این باورند که اموال خود را در دست غیریهودی که بیابند باید او را بکشند؟!!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

باربری تورهای لحظه آخری MVH GROUP 2019 م ا ن و نصب دوربین مداربسته وبلاگ گروه های حسابداری مدارس استان یزد مرجع خرید و فروش انواع کفپوش ورزشی,مت یوگا,استپ ورزشی,زیرانداز ایروبیک,زیرانداز پیلاتس,استپ ایروبیک,کفپوش تاتامی,تاتامی کودک منو حالا نوازش کن اتل متل آرزو:)